کل نماهای صفحه

۱۵ اردیبهشت ۱۳۹۵

پایه‌های مالی-سیاسی لابی رژیم ایران در آمریکا (بخش سوم) میراث راکفلر حسن داعی

پایه‌های مالی-سیاسی لابی رژیم ایران در آمریکا (بخش سوم)
میراث راکفلر


هشت سال پیش در همین ایام، انتخابات رئیس جمهوری آمریکا وارد آخرین مراحل خود میشد و "ال گور" نماینده حزب دموکرات در مقابل جرج بوش و معاونش دیک چینی قرار گرفته بود. 
"گری سیک"،یکی از فعالترین کسانیکه در پانزده سال گذشته برای مماشات با حکومت ملایان تلاش کرده است، مقاله ای به دفاع از بوش و چینی منتشر نمود. 
وی در مقاله خود تحت عنوان "برای داد و ستد با ایران بهتر است"، به تشریح این نکته پرداخت که دیک چینی هم  بعنوان وزیر دفاع جرج بوش پدر و هم در مقام خود بعنوان رئیس شرکت نفتی هالیبرتون، همیشه طرفدار برداشتن تحریم ها از روی رژیم ایران بوده و به مقابله با اینگونه اقدامات برخاسته است. 1
جالب اینجاست که گری سیک از اعضای کابینه جیمی کارتر و وابسته به حزب دموکرات بود ولی بنظر میرسد که وقتی صحبت از "داد و ستد" با ایران پیش میآید، عقاید حزبی یا جناحی ارزش چندانی ندارند. بهرحال، پس از چاپ این مقاله، وبسایت سازمان "ایرانیان برای همکاری بین المللی" که توسط "تریتا پارسی" براه افتاده بود همین مقاله را با عوض کردن تیتر آن به چاپ رساند. تریتا پارسی عنوان مقاله را به "بوش - چینی برای رابطه ایران و آمریکا بهتر است" تغییر داد.
             گری سیک                                       تریتا پارسی




دفاع گری سیک و تریتا پارسی از "بوش - چینی" بیش از هر چیز روی این تجربه قرار داشت که کمپانی های بزرگ نفتی آمریکا همواره پیشقراول حمایت از آخوندهای حاکم بر کشورمان بوده اند. در حقیقت، گری سیک، تریتا پارسی، هوشنگ امیراحمدیو همه کسانیکه طی سالیان گذشته بطور حرفه ای و بدون وقفه مشغول لابی بنفع ملایان بوده اند، تحت حمایت سیاسی  یا مالی این کمپانی ها قرار داشته اند.

 
در طول نزدیک به دو دهه، کمپانی های نفتی و همچنین موسسات وابسته به آنان بخصوص بنیادهای مربوط به خانواده "راکفلر"، سردمدار یک کارزار بی وقفه برای برداشتن هرگونه فشار بین المللی از روی رژیم ایران بوده اند. در این گزارش، با بخشی از این تلاشها و نحوه پیشبرد این کارزار آشنا شده و می بینیم که چگونه لابی این کمپانی ها به آشکارترین شکل با دروغ پردازی بنفع ملایان، برای حفظ این حکومت تلاش و فعالیت کرده و با نمایندگان رسمی دولت ایران بطور بی پرده همکاری میکنند. این دسته از صاحبان قدرت، با بکارگیری تمامی امکانات تبلیغی، در میان رسانه های عمومی، موسسات تحقیقاتی و همچنین مراکز آکادمیک، مدافع اصلی و خدشه ناپذیر ملایان ایران بوده اند.

 
کارزار مشترک بنفع رژیم ملایان
این بحث را با ذکر یک نمونه از فعالیت این محافل شروع میکنیم. نمونه ایکه به روشن ترین شکل؛ همکاری این محافل و حکومت ملایان را نشان میدهد. در سال 2006، پرونده اتمی رژیم ایران به شورای امنیت سازمان ملل ارسال شد و چشم انداز تحریم و فشار دیپلماتیک افزایش یافت.  در حالیکه بحث در مورد نحوه مقابله با ملایان بالا میگرفت، یک سازمان آمریکائی بنام"شبکه 20/20" تصمیم گرفت تا ظاهرا برای کمک به سیاستمداران و افکار عمومی آمریکا وارد عمل شود و آنان را با نظرات "مردم ایران" آشنا کند. این سازمان با همکاری بخش حقوق دانشگاه نیویورک  تصمیم  به اعزام یک هیئت چند نفره به ایران گرفت تا نامبردگان پس از تحقیق و تفحص در ایران، پیشنهاداتی در مورد نحوه برخورد با ایران ارائه دهند.
البته شبکه 20/20 در سال 2003 تأسیس شده است و ظاهرآ طی 5 سال گذشته، تنها پروژه مهمی که در سایت رسمی این سازمان به چشم میخورد همین سفر تحقیقاتی به ایران است. بنیانگذار و رئیس این سازمان فردی است بنام Patricia S.Huntington که قبل از راه اندازی این گروه، مسئول سرپرستی پروژه های "بنیاد راکفلر" در کشورهای گوناگون بوده است. ایشان عضو "شورای روابط خارجی آمریکا" نیز هست.2 بهمین ترتیب، بودجه این سفر تحقیقاتی به ایران نیز توسط صندوق "برادران راکفلر" که یکی دیگر از بینادهای وابسته به این خانواده است تأمین شده بود. 3
برای انجام درست  این پروژه، یعنی شناخت نظرات مردم ایران، قرار شد تا اعضای هیئت اعزامی، قبل از سفر، ملاقات و دیدارهائی با صاحب نظران مسائل ایران داشته باشند. نگاهی به اسامی این صاحب نظران نشان میدهد که تمامی آنان همان کسانی هستند که مستقیما بنفع ملایان و "سیاست مماشات" کار کرده اند. "گری سیک"، "ریچارد مورفی" و "ولی نصر" از جمله کارشناسان مزبور می باشند. علاوه بر این، سخنرانی های ویژه ای نیز ترتیب داده شده بود تا کارشناسان مزبور برای اعضای هیئت صحبت کنند. مثلآ "محمد جواد ظریف" سفیر رژیم ایران دو بار بطور محرمانه برای آنان سخنرانی میکند. "سیامک نمازی"، شریک تریتا پارسی در ایران نیز در تاریخ 26 اکتبر برای شبکه 20/20 سخنرانی نموده است. البته خود تریتا پارسی نیز یک سخنرانی محرمانه داشته است که بنا بگزارش این موسسه، در 11 اکتبر 2006 در محل ساختمان بنیاد راکفلر و پشت دربهای بسته انجام شده اشت.4
 
 
 
 
دیدار دوستانه شبکه 20/20 با خانواده ظریف، نماینده دولت آخوندی در سازمان ملل
از همه جالب تر، ملاقات این هیئت با رئیس "صندوق برادران راکفلر" و سپس دیدار با رئیس کمپانی نفتی "اگزون موبیل"، یعنی بزرگترین کمپانی نفتی جهان است. معلوم نیست ملاقات با مسئول این کمپانی، چه کمکی به درک نظرات مردم ایران میکند.
 
مضحک تر از همه آنکه یکی از اعضای رسمی همین سازمان آمریکائی 20/20  که قرار است به سیاستمداران آمریکایی برای چگونگی برخورد با ملایان حاکم بر ایران کمک کند، فردی است بنام "مریم ظریف" که بعنوان عضو دولت ایران معرفی شده است. بنظر میرسد که در این گونه موارد، محافل آمریکائی چندان نیازی به پرده پوشی یا کمرنگ کردن همکاری مستقیم خود با ملایان نیز ندارند.
در داخل ایران وضع از اینهم مضحک تر است.  اولین نامی که در میان همکاران این هیئت در ایران به چشم میخورد، شریک تریتا پارسی در تهران یعنی سیامک نمازی است. ضمنا باقر نمازی، پدر ایشان نیز با این گروه همکاری کرده است. باید از "احسان نراقی"، "معصومه ابتکار" و چند نفر دیگر از باند خاتمی نیز یاد کرد که با رهنمودهای خود، از اتلاف احتمالی سرمایه راکفلر جلوگیری کرده اند. اکثریت دیدارهای تهران نیز از قبل با مسئولان حکومتی هماهنگ شده است.
حال باید دید گزارشی که با مشورت و کارگردانی تریتا پارسی و گری سیک و سیامک نمازی و با پول بنیاد راکفلر و همکاری جواد ظریف و صلاحدید رئیس کمپانی نفتی "اگزون موبیل" تهیه شده چه اهدافی را دنبال میکند و منافع چه کسانی را تامین میکند. هموطنان میتوانند گزارش کامل آن را با مراجعه به لینک مربوطه مطالعه نمایند. در بخش پیشنهادات و رهنمودهای آن گزارش تحقیقی! چنین میخوانیم:5
 
« دولت  آمريکا
 بايد  روابط  ديپلماتيک  خود  با  ايران  را  از  سر  گيرد و ديگر  نبايد  به  دنبال  تغيير  حکومت  باشد؛
حکومت  ايران  کنار  نخواهد  رفت در  عوض  آمريکا  بايد  از  طريق  کانال  های  ديپلماتيک  برای  مطرح
کردن  مسائلی  که  برای  ما  نگران  کننده  است،  همچون  حقوق  بشر  و  حمايت  از  تروريسم،  استفاده  کند در
نهايت  آمريکا  بايد  همچون  چين،  به  اين  کمک  کند  در  سازمان  های  بين  المللی  از  جمله  سازمان  تجارت
جهانی  بپيوندد .

 
کنگره  آمريکا
جلسات  استماعی  بايد  در  مورد  چگونگی  تعامل  سازنده  تر  با  ايران  برگزار  شود  نه  اقداماتی  همچون  عدم
به  رسميت  شناختن،  انزوا،  و  تحريم  هايی  که  طی  بيش  از  يک  ربع  قرن  عليه  ايران  انجام  شده  است.
يکی  از  اولويت  های  اصلی  بايد  سفر  نمايندگان  کنونی  يا  سابق  کنگره  به  ايران  باشد  که  پس  از  آن  نيز سفر
اعضای  پارلمان  ايران  را  به  همراه  داشته  باشد .»

اگر القاب و عناوینی همچون "پروژه ایران" یا "شبکه 20/20".. را کنار بزنیم، میتوان همین حرفها و نتیجه گیریها را در روزنامه های وابسته به حکومت ایران نیز مشاهده نمود. در واقع هدف اصلی این پروژه های مشترک، در درجه اول گمراه کردن افکار عمومی در خارج از کشور و جلوگیری از اتخاذ یک سیاست جدی در مقابل ملایان میباشد. درهمین راستا، استفاده از "نظرسنجی هائی" که ظاهرا با کمال "بیطرفی" تهیه شده نیز، در مقاطع مهم و سر بزنگاه "تولید" و منتشر میشوند.
بعنوان مثال، درست در همان زمانیکه شبکه 20/20 با بودجه راکفلر و با کمک مستقیم رژیم به ایران رفته بود، یک نمونه از همین نظرسنجی های کاملا "علمی" نیز اجرا و منتشر شد تا سیاستمداران و افکار عمومی آمریکا هیچ تردیدی در ادامه سیاست مماشات با ملایان نداشته باشند.

نظرسنجی از مردم ایران با بودجه راکفلر
در ژانویه سال 2007  سازمان آمریکائی "در جستجوی زمینه های مشترک"، بهمراه یک سازمان نظرسنجی آمریکائی بنامWorld Public Opinion  نتایج یک باصطلاح نظرسنجی از مردم ایران را در اختیار عموم قرار داد. این نظرسنجی، به ادعای گردانندگان آن، گویا در سطح وسیعی در داخل ایران طی ماه اکتبر و نوامبر سال 2006 انجام گرفته بود.
نمایندگان این دو سازمان اعلام کردند که یک "موسسه مستقل و بیطرف" این نظرسنجی را در ایران انجام داده است ولی از اعلام نام این موسسه خودداری کردند. جای این سوال باقی است که این چگونه موسسه مستقلی است که حکومت ملایان برای انجام نظرسنجی به آن آزادی کامل داده ولی مردمیکه این نظرسنجی را میخوانند نباید از نام آن اطلاعی داشته باشند. لابد همینقدر که حکومت نام آنرا میداند کافی است. بهترین راه برای شناخت گردانندگان این نظرسنجی، نگاهی به نتایج آن است.  براساس این نظرسنجی، 83 درصد از مردم داخل ایران معتقدند که ایران در حال حاضر نقش مثبتی در جهان دارد.6
برطبق این نظرسنجی مردم ایران در پاسخ به اینکه آیا در ایران به حقوق بشر احترام گذاشته میشود، 70 درصد نظر مثبت داشته اند. سپس از مخاطبین سوال شده که آیا بنظر شما حاکمان ایران با رأی آزادانه مردم انتخاب میشوند؟ برای پاسخ، باید از عدد 1 تا 10 نمره داده میشد. عدد 1 منفی ترین رأی و عدد 10 مثبت ترین است. به ادعای این نظرسنجی مردم بطور متوسط نمره 6.9 را انتخاب کرده اند یعنی در مجموع رضایت 70 درصدی مردم تآمین است.
61 درصد از مردم نظر مثبتی به نقش سوریه در جهان دارند. این نظر مثبت در باره حزب الله 75 درصد، شیخ نصر الله 56 درصد، حماس 56 درصد، مقتدا صدر 58 درصد است. 92 درصد از مردم نظر بسیار بدی از پرزیدنت بوش دارند و 53 درصد از ایرانیان معتقدند که قتل مردم عادی اسرائیل توسط فلسطینیان در برخی موارد قابل توجیه است. در ضمن بر طبق این نظرسنجی "علمی" 91 درصد از ایرانیان معتقدند که داشتن چرخه سوخت اتمی برای ایران حیاتی است.
حال که با نتایج این نظرسنجی آشنا شدیم، بهتر است با افراد دست اندرکار و گردانندگان این پروژه در آمریکا نیز آشنا شویم. برای انتشار نتایج این نظرسنجی، یک کنفرانس مطبوعاتی برگزار شد که ویلیام میلر (سازمان جستجوی زمینه های مشترک)، استیون کول (سازمان نظرسنجی در آمریکا)، تریتا پارسی (انجمن نایاک) و ژوزف سیسریونه درآن سخنرانی کردند. هر چهار نفریکه در پشت تریبون بودند از خانواده راکفلر کمک مالی گرفته اند. یخشی از بودجه این نظرسنجی را بنیاد راکفلر پرداخته بود و ویلیام میلر و سازمان در جستجوی زمینه های مشترک هر سال بودجه ای از راکفلر دریافت میکنند.
                                                                      

اگر هنوز خوانندگان گرامی به بیطرفی اینگونه نظرسنجی هائیکه با بودجه راکفلر تهیه شده شک دارند، کافی است به یک نمونه تازه تر نگاه کنیم. چند ماه پیش نمایش مسخره باصطلاح انتخابات مجلس شورای اسلامی در ایران برگزار شد که پس از انبوهی تقلب، به ادعای خود مقامات رژیم، فقط 47 درصد مردم درآن شرکت داشته اند. البته بنیاد راکفلر ازاینهم جلوتر رفته و درست چند روز قبل از انتخابات، نتایج یک نظرسنجی کاملا بیطرفانه را که با بودجه راکفلر تهیه شده بود منتشر نمود.
به همین منظور در ماه مارس، "رابین رایت" خبرنگار "ایران دوست" و "آخوند پرور" واشنگتن پست با خوشحالی فراوان نتایج این نظر سنجی تلفنی از مردم ایران را به اطلاع افکار عمومی رساند.7   برطبق این نظر سنجی کاملا "علمی و بیطرف"،  80 در صد مردم ایران در انتخابات شرکت خواهند نمود. رادیو فردا در اینمورد گفت: (19 اسفند)
« بيش از ۸۰ درصد از کسانی که به پرسش های اين نظرسنجی پاسخ دادند با آنکه طرفدار هيچ نامزدی نبودند گفتند در انتخابات ۲۴ اسفند شرکت می کنند... بر طبق نظرسنجی این روزنامه، محمود احمدی نژاد وضعيت بهتری نسبت به گذشته پيدا کرده است و  ۴۲ درصد از افراد شرکت کننده در نظرسنجی، سياست های اقتصادی رييس جمهوری اسلامی را در «مسير درست» ارزيابی کرده اند. اين در حالی است که در ماه ژوئن گذشته، تنها ۲۷ درصد از شرکت کنندگان نظر مساعدی درباره سياست های اقتصادی آقای احمدی نژاد داشتند.»
موسسه ایکه این نظرسنجی را انجام داده، طبق معمول از بودجه برادران راکفلر بهره مند گردیده که رابین رایت نیز به آن اشاره میکند.8  صندوق برادران راکفلر، در بیلان سالانه خود، بطور ویژه از این موسسه به نیکی یاد کرده و گفته است که نظرسنجی های کاملا بیطرف و مستقلی در ایران انجام داده است.9
حال که با چند نمونه از فعالیت های این گونه محافل آشنا شدیم ضروری است تآکید شود که در کنار نهادهای سیاسی-اقتصادی و محافل دانشگاهی و رسانه های سراسری، یکی از مهمترین روشهای تأثیرگذاری بر افکار عمومی و سیاست های آمریکا، استفاده از موسسات تحقیقی میباشد. در این میان، "شورای روابط خارجی آمریکا" Council on Forign Relations  که مهمترین مرکز تحقیقاتی است، جایگاه ویژه و یگانه ای در کمک به حکومت ایران داشته است. در این قسمت از گزارش، بطور خلاصه به رابطه خانواده راکفلر با این موسسه و همچنین تشکیل بنیادهای خیریه نگاه میکنیم. 

 
امپراطوری راکفلر، شورای روابط خارجی و بنیاد های خیریه

جان داویسون راکفلر؛ بنیانگذار امپراطوری نفتی – مالی خانواده راکفلر بود که در سال 1870 شرکت نفتی "استاندارد اویل" را تأسیس نمود. بیست سال بعد، این کمپانی بگونه ای انحصاری، به قدرت برتر در میان شرکت های نفتی آمریکا تبدیل شد. در سال 1911، با توجه به موقعیت انحصاری این کمپانی در آمریکا، دیوان عالی این کشور، در کادر قانون ضد تراست، دستور انحلال کمپانی نفتی راکفلر را صادر نمود که متعاقب آن، 12 شرکت جدید از دل آن بیرون آمد. صد سال پس از آن تاریخ، این شرکت های کوچکتر، به بزرگترین کمپانی های نفتی جهان تبدیل گردیده اند که شرکت های مهم Exxon Mobil  (ESSO  ) ، Chevron در میان آنها قرار دارند. کمپانی اگزون موبیل پرفروشترین کمپانی جهان است که نزدیک به 40 میلیارد دلار در سال سود خالص دارد. کمپانی Chevron نیز جایگاه ششم را دارا میباشد. کمپانی هلندی "شل" و کمپانی انگلیسی "بریتیش پترولیوم" در مقام سوم و چهارم جهان قرار دارند.
با انحلال شرکت اصلی استاندارد، خانواده راکفلر به سهامداران اصلی شرکت های جدیدی تبدیل گردیدند که از شکم کمپانی عظیم اولیه بیرون آمدند.  بدین ترتیب، سرمایه خانواده راکفلر روز به روز افزون گردید و نفوذ سیاسی آنان نیز رو به افزایش نهاد. راکفلر اولین میلیاردر جهان بود. در کنار فعالیت های نفتی، خانواده راکفلر بخش عظیمی از نفوذ و قدرت خویش در سیستم اقتصادی و سیاسی آمریکا را مدیون فعالیت های مالی در کادر بانک معروف خود بنام Chase Manhattan Bank میباشند که اکنون بنام JP Morgan Chase خوانده میشود. این بانک جزو چند بانک بزرگ جهان است که جایگاهی استثنائی در سیستم مالی بین المللی بخود اخثصاص میدهد. بنابراین، خانواده راکفلر، مهمترین نماینده قدرت های نفتی و مالی در آمریکاست. این خانواده  یکی از مهمترین سهامداران کمپانی های نفتی و بخصوص Exxon Mobil میباشد.
"خانواده راکفلر" قدرتمندترین، ثروتمندترین و با نفوذ ترین خانواده یا امپراطوری مالی و سیاسی در یکصد سال گذشته بوده است. بمنظور پیشبرد نظرات خود، خانواده راکفلر به دو اقدام مهم و تعیین کننده دست زد که یکی تأسیس "بنیاد راکفلر" در سال 1913 و دیگری ایفای نقش اصلی در راه اندازی "شورای روابط خارجی" در سال 1921 بود. از دهه 40 میلادی ببعد، این شورا تحت نفوذ و سیطره "راکفلر ها" قرار گرفت.
"شورای روابط خارجی" پس از پایان جنگ جهانی دوم در سال 1921 در نیویورک براه افتاد. تآسیس این شورا، بازتابی از ارتقاء جایگاه جهانی سرمایه داری آمریکا بود که به تبع آن، نمایندگان بخش های محتلف این سرمایه داری، مثل بانکداران، روسای کمپانی های نفتی یا شرکت های مهم اقتصاد آمریکا، خواهان نقش بیشتر در تصمیم گیریهای مربوط به سیاست خارجی این کشور میشدند.
"شورای روابط خارجی آمریکا" که در آغاز تحت تسلط شبکه مالی "مورگان" قرار داشت، کم کم زیر نفوذ خانواده راکفلر قرار گرفت. حتی ساختمان و دفتر مرکزی کنونی این موسسه در سال  1944 از طرف خانواده راکفلر به این "شورا" اهدا گردید. دیوید راکفلر، نوه پسری راکفلر بزرگ، از سال 1949 بعنوان جوانترین مدیر این موسسه وارد "شورا" گردید و از 1970 تا 1985، رئیس آن بود. قابل توجه است که مهمترین بخش این شورا، "برنامه مطالعاتی دیوید راکفلر" نام دارد.
در سال 1973، برژینسکی، به درخواست دیوید راکفلر، "کمیسیون سه جانبه" را پایه گذاشت که درحقیقت توسعه "شورای روابط خارجی" با گنجاندن نمایندگان ژاپن و اروپا بود. این اقدام، بازتابی از بهم پیوستگی کمپانی های بزرگ بین المللی و منافع مشترک آنان در اتخاذ سیاست های خارجی مشترک در کشورهای متبوعشان بود.
یکی از راههای حضور خانواده راکفلر در سیستم سیاسی آمریکا، استفاده از چند بینادی است که توسط آنان تشکیل شده است.  "بنیاد راکفلر" در سال 1913 تأسیس گردید و "صندوق برادران راکفلر" نیز توسط دیوید و برادرش در سال 1940 تأسیس گردید. بنیاد سومی که مستقیما به این خانواده مربوط است، "بنیاد خانواده راکفلر" میباشد. این سه بنیاد، صاحب میلیاردها دلار ذخیره مالی  میباشند.
"بنیاد راکفلر" از مهمترین بنیادهای آمریکاست که از زمان تأسیس خود تاکنون، نزدیک به 15 میلیارد دلار به افراد و موسسات مورد نظر خود کمک مالی پرداخت کرده است. بخش مهمی از این کمک ها مربوط به امور بهداشتی و آموزشی است و بخشی نیز برای پیشبرد نظرات خانواده راکفلر و سرمایه دارانی است که در شبکه آنان قرار میگیرند. در بخش مربوط به ایران، این کمک های کلان بطور دربست و بدون استثتاء به کسانی تعلق گرفته است که خواهان مماشات با ملایان و ادامه این حکومت بوده اند.
گذشته از این بنیادهای وابسته به خانواده راکفلر، کمپانی های نفتی بزرگ نیز بنوبه خود بنیاد یا صندوق های ویژه خود را دارا میباشند که بعنوان مثال میتوان به بنیاد Chevron and Texaco Foundations  که وابسته به این دو کمپانی بزرگ نفتی آمریکاست اشاره نمود. این صندوق، تنها در سال 2006، بیش از 90 میلیون دلار مشوق های مالی پرداخت و اهدا کرده است.

 
گزارش سال 2004 شورای روابط خارجی در مورد ایران
در ژوئیه سال 2004، شورای روابط خارجی  (Council on Foreign Relations) که مهمترین انستیتوی تحقیقاتی آمریکاست، گزارش مفصلی را درباره اوضاع ایران و چشم انداز تحولات آینده آن منتشر نمود. برای تهیه این گزارش، برژینسکی (مشاور سابق امنیتی کارتر)، رابرت گیتس (رئیس سابق سازمان سیا و وزیر دفاع کنونی ایالات متحده) وبسیاری دیگر از مهمترین صاحب نظران مسائل ایران همکاری کرده بودند. بودجه این گزارش نیز توسط بنیاد راکفلر تأمین شده بود.
مدیر مسئول این گزارش، یکی از کارشناسان مسائل ایران بنام "سوزان مالونی" بود که بعدا به وزارت خارجه آمریکا رفت و یکی از مسئولین سیاست گذاری در مورد ایران گردید. مالونی همچنین مشاور امور خاورمیانه در  بزرگترین کمپانی نفتی جهان یعنی Exxon Mobil بود که بخاطر خدمات خود به کمپانی های نفتی، جایزه ای نیز در سال 2005 دریافت نمود.11
گفتنی است که بخش مطالعات و تحقیقات شورای روابط خارجی که به نام دیوید راکفلر نامگذاری شده، تنها 40 عضو دارد و "ری تکیه" و "ولی نصر" دو عضو ایرانی این نهاد میباشند که معمولا با امضای مشترک، مقاله و گزارش به چاپ میرسانند. ضمنا "ری تکیه" همسر سوزان مالونی است. قابل یادآوری است که "ولی نصر" تنها ایرانی است که در مدیریت بنیاد "صندوقبراداران راکفلر" عضویت دارد.
گزارش "شورای روابط خارجی" همزمان با حذف جناح خاتمی از مجلس و شکست پروژه اصلاح طلبان حکومتی تهیه شده بود. این شکست یک وجه دیگر نیز داشت و آن "ظهور جناح نظامی-امنیتی وابسته به سپاه، بعنوان بخش غالب و برتر در جناح بندی های داخل رژیم بود". پیروزی بعدی احمدی نژاد در انتخابات ریاست جمهوری، تأییدی براین واقعیت بود. طبیعتا حذف اصلاح طلبان حکومتی و قدرت گیری سپاه پاسداران، زمینه مناسبی برای اتخاذ سیاست های جدی تر غرب در مقابله با ملایان بود. از همین رو، گزارش شورای روابط خارجی در درجه اول به این منظور منتشر شد تا از همین تغییر سیاست آمریکا جلوگیری کرده و سیاست کجدار و مریز و مماشات با ملایان را تداوم ببخشد.
 
بهمین منظور، گزارش "شورای روابط خارجی"،، نه تنها کوچکترین اشاره ای به ظهور جناح وابسته به سپاه پاسداران بعنوان قدرت برتر در داخل ساختار حکومت و عواقب وخیم آن چه در سیاست داخلی و چه در روابط خارجی نکرد، بلکه بطور باورنکردنی برای تحت الشعاع قرار دادن این تحول، به اختراع یک جناح جدید در ایران بنام " پراگماتیست" ها که گویا در حال رشد و برتری به دیگر جناح ها هستند نیزاقدام نمود. در گزارش "شورای روابط خارجی" چنین میخوانیم: 10
 
«تمایل شدید محافظه کاران به حفظ قدرت به این مفهوم است که آنان بطور روزافزونی به این مسئله نیاز دارند که از افزایش تشنج با دنیای خارج پرهیز کنند تا بتوانند فرصت های اقتصادی موجودی را که اکنون چه برای عموم مردم و بطور خاص برای خود حاکمان فراهم است را افزایش دهند.
برخی از محافظه کاران ایران، بدنبال مدل "چینی" اصلاحات هستند که معنای آن حفظ قدرت سیاسی، رشد اقتصاد بازار و توسعه آزادیهای اجتماعی است. تغییرات اخیری که در ساختار درونی رژیم ایران به وقوع پیوسته است چه بسا باعث انعطاف و انسجام سیاست خارجی ایران شود.
شکست اصلاح طلبان، تمام قدرت را در اختیار یک جناح واحد قرار داده است. اگرچه محافظه کاران ایران بطور تاریخی به دادن شعارهای ضد آمریکائی پرداخته اند ولی سابقه موفقیت آمیزی نیز در مصالحه و پیشبرد آن داشته اند."پراگماتیست"ها که بنظر میرسد در حال گرفتن دست بالا هستند، دیالوگ با ایالات متحده را نفی نکرده اند.» (صفحات 13و 19 گزارش)
این تحلیل که فرسنگ ها با واقعیت مسائل ایران فاصله داشت، مهمترین و آشکارترین اقدام از طرف محافل طرفدار مماشات با ملایان در آن دوره بود. در گزارش مفصلی که قبلا تقدیم گردید، گزارش شورای روابط خارجی و تبلیغات پیرامون آن مورد بررسی قرار گرفته است.
برگرفته ار سایت حسن داعی 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر