کل نماهای صفحه

۱۱ بهمن ۱۳۹۴

هيولاي سپاه پاسداران سپاه جهل وجنگ وجنایت وصدور تروریزم(3)

هيولاي سپاه پاسداران سپاه جهل وجنگ وجنایت وصدور تروریزم(3)




Sat, 2007-12-01 20:29 - شنبه، 10 آذر، 1386
در اولين اظهارات علني پس از انتصاب به فرماندهي كل سپاه پاسداران، محمد علي جعفري گفت: «بنا به تشخيص رهبر جمهوري اسلامي استراتژي سپاه با گذشته فرق کرده است.بدين ترتيب كه ماموريت اصلي سپاه در حال حاضر مقابله با تهديدهاي داخلي است».
وي توضيح داد:« امنيت داخلي و تامين آن در اختيار نيروي انتظامي و ساير نهادهاي امنيتي است اما "در صورتي که مشکلات از مرحله اي بگذرد، سپاه با اجازه شوراي عالي امنيت ملي و رهبر ، ميدان امور را در دست مي گيرد.». (20اكتبر2007)
اگر فرمانده پاسداران مي‌خواست كلمات دقيقي به كار ببرد، بايد مي‌گفت: مقابله با تهديدهاي داخلي هميشه مأموريت اصلي سپاه بوده. اما امروز اين مأموريت اهميت سرنوشت‌سازي پيدا كرده است.اين به خاطر ترس سران حكومت از خطر قيامهاي مردمي در يك جامعه به شدت ناراضي است.
ملايان از روز اول حاكميت، تجربه سقوط شاه را كه با تظاهرات خياباني سرنگون شد، پيش روي خود قرار دادند. آنها يك ديكتاتوري نظامي ـ پليسي شكل دادند. سپاه پاسداران ستون نگهدارنده اين ديكتاتوري است.ابزار حفظ ولايت فقيه. يك نيروي بي‌رحم كه همه جا در حال سركوب مردم است: در خيابانها، ،در دانشگاهها، در كارخانه‌ها، در محله‌ها و در روستاها. هم نيروي انتظامي و شبه‌نظاميان را تحت فرمان دارد هم باندهاي سياه. هم به شنود ارتباطات تلفني، ارسال پارازيت روي امواج تلويزيونهاي ماهواره‌يي و كنترل مطبوعات مشغول است و هم دست‌اندركار شكنجه و اعدام مخالفان.
سركوب قيامها
در هر يك از استانهاي كشور، يك تيب از سپاه پاسداران براي تأمين امنيت ملايان اختصاص يافته . يعني براي سركوب جامعه. در پايتخت دو لشگر براي اين كار در نظر گرفته شده: لشگر10 و لشگر 27 . قرارگاه ثارالله به فرماندهي محمدرضا زاهدي براي هماهنگي اين نيروها در شرائط اضطراري تأسيس شده است.
مقابله با قيامهاي مردمي از وظائف اخص اين تيپها و لشگرهاست.سركوب قيام دانشجويان در ژوئيه 99، به خون كشيدن قيام قزوين (1993 ) با كشتار پنج هزار نفر از تظاهركنندگان، سركوب قيام اسلام شهر(آوريل 1995) و ...
شبه‌نظاميان بسيج
ماشين نظامي سركوب، سرانگشتاني در تمام كشور دارد به نام بسيج. شبه‌نظامياني كه در سالهاي اول حكومت خميني با انگيزه مذهبي براي او مي‌جنگيدند. اما از سالها پيش با دريافت مزد و امتيازهايي مثل پذيرفته شدن فرزندان شان در دانشگاه يا دريافت كالاهاي ارزان به رژيم خدمت مي‌كنند.
« بسيج» يكي از نيروهاي پنج‌گانه سپاه پاسداران است. اين نيرو در دسامبر 1979 به دستور خميني تشكيل شد. اين وقتي بود كه مجاهدين اپوزيسيون اصلي خميني تشكيلات غيرمسلحي از جوانان و نوجوانان در دفاع از آزادي‌هاي دمكراتيك تشكيل داد‌ند.روي آوردن گسترده دانش‌جويان و دانش‌آموزان به اين جنبش، خميني را نگران كرد. او در واكنش « بسيج» را تشكيل داد تا مخالفان را مورد حمله قرار دهند.
يك سال بعد بسيج به سپاه پاسداران ملحق شد. اين شبه‌نظاميان در جنگ هشت ساله نقش مهمي در كشاندن اجباري مردم به جبهه‌ها داشتند. اما نقش دائمي آنها مقابله با تظاهرات ناراضيان شهري است. واحدهاي زبده آنها نيروي ضد شورش را تشكيل مي‌دهند. گردان عاشورا براي سركوب مردان و گردان الزهرا براي سركوب زنان.
احتياج شديد ملايان به كنترل جامعه باعث نوع ويژه‌يي از سركوب شده است. آنها در داخل هر نهاد اجتماعي يك نيروي بسيج تأسيس كرده‌اند: بسيج دانشجويي، بسيج كارمندي، بسيج كارگري،بسيج محلات و ... آ. اس هاي اسلامي به اين صورت تمام جامعه را در تمام ساعتها به بند مي‌كشند.
در دسامبر 1999 مجلس ملايان به سپاه پاسداران اجازه داد كه به جاي پرداخت ماليات، آن را صرف گسترش بسيج كند. هم‌چنين مهمترين گروه صنعتي دولتي، شركت ارتباطات، سازمان هواپيمايي كشور نيز مؤظف شدند يك درصد از سود ناخالص خود را به توسعه بسيج اختصاص بدهند. و سرانجام دولت مؤظف شد بودجه بسيج را افزايش دهد.
مانورهاي بي‌وقفه
سپاه پاسداران و شبه‌نظاميان بسيجي ، در سراسر كشور، هفته‌يي چند مانور انجام مي‌دهند. اين مانورها، تمرين‌هاي رويارويي با قيامهاي مردمي، متناسب با شرائط كشور افزايش مي‌يابد. تعداد مانورهاي سپاه پاسداران در سال 2006 به 22 مورد رسيده سات. بسيجي‌ها در همين مدت، 208 بار مانور برگزار كرده‌اند. آنها علاوه بر آماده نگهداشتن خود، شرائط جنگي و سركوبگرانه دائمي در جامعه حفظ مي‌كنند.
در سال 2006 شمار مانورهايي كه براي « آرام‌‌سازي و مبارزه با اغتشاش» و « عمليات كوي و برزن» برگزار شد، به ميزان چشمگـيري افزايش يافت. اين پاسخي بود به گسترش اعتراضهاي مردمي در همين سال.
در ماه اكتبر 2006 مجلس اجازه داد كه دولت 350 ميليون دلار از حساب ذخيره ارزي را براي تجهيز گردان‌هاي ضدشورش بسيج صرف كند.تعداد اين نيروها در تهران، 240 گردان و در سراسر كشور 2500 گردان است.
كنترل انتخابات قلابي
علاوه بر سركوب،بسيج اهرم برخي پروژه‌هاي سياسي ملايان است. مهمترين آن، انتخابات است. ملايان براي بزك كردن چهره ديكتاتوري خود پي‌درپي « انتخابات» برگزار مي‌كنند. انتخابات بدون اپوزيسيون، با كانديداهاي دست چين شده كه نتيجه آن از قبل در دفتر رهبر عالي تعيين شده است. پركردن صندوقهاي رأي، صف كشيدن جلوي چند مركز معروف رأي گيري در تهران براي فيلمبرداري تلويزيوني، برعهده بسيج است. آنها در ژوئيه 2005 يك چهره گمنام را كه هيچكس ـ حتي در درون رژيم ـ رئيس جمهور شدن او را حدس نمي‌زد، به پيروزي رساندند. در روز انتخابات شبكه يي، مركب از بسيجيها و پاسداران و لباس شخصيها كه جمعاً 300 هزار نفر برآورد مي شوند، به حركت درآمدند و ميليونها رأي به نام احمدي نژاد به صندوقها ريختند. بعداً ذوالقدر جانشين وقت فرمانده سپاه پاسداران گفت: « يك طرح پيچيده و چند لايه» براي صعود احمدي‌نژاد در كار بوده است.
تسلط بر نيروي پليس
پليس در زمان شاه، از دو نيروي مختلف تشكيل شده بود. ژاندارمري براي روستاها و شهرباني براي شهرها. وقتي كه خميني بر سر كار آمد، « كميته‌هاي انقلاب اسلامي» اضافه شد. وظيفه آن سركوب مخالفان بود. ده سال بعد از شروع حاكميت، ملايان تصميم به ادغام هر سه نيرو گرفتند.تا آنها را به صورت يكپارچه به كار بگيرند.ارگان جديد ـ نيروي انتظامي ـ مأموران خود را از پليس سابق استخدام كرد. اما سلسله مراتب فرماندهي آن تماماً پاسدار بوده و هستند. در نتيجه نيروي يكپارچه شده پليس از آغاز پاسداريزه شد.
باندهاي سياه
باندهاي سياه، از اولين روزهاي به حاكميت رسيدن خميني و صحنه سياسي ظاهر شدند. به علت استفاده از چماق و چاقو در حمله به مخالفان، آنها به چماقداران مشهور شدند. در دو سال و نيم اول حاكميت خميني، در حمله به اجتماعات، دفاتر، مطبوعات، كتابفروشيها و مراكز نيروهاي سياسي دست كم پنجاه نفر از هواداران مجاهدين را به قتل رساندند. مجاهدين همان زمان نشان دادند كه سرنخ آنها در دفاتر عالي‌ترين مقامهاي حزب حاكم است.
فرماندهان چماقداران فرماندهان آينده سپاه پاسداران بودند. سپاه بعد از شكل‌گيري اندامهايش باندهاي سياه را زير عنوان ابزار مخفي سركوب حفظ كرد.
چماقداران دهه 80 در دهه 90 با نام انصار حزب الله و ايثارگران انقلاب اسلامي، تشكيلات خود را گسترش دادند . عمده كار آنها حمله به اجتماعات دانشجويي و مقابله با تظاهرات مردم و ايجاد رعب در جامعه بود. در اين زمان آنها در ميان مردم به لباس شخصي‌ها مشهور شده بودند.زيرا اونيفرم رسمي نداشتند. و از آشكار كردن رابطه خود با نهادهاي رسمي پرهيز مي‌كردند.اما در واقع فرماندهي آنها تعدادي از سرتيپهاي پاسداران نظير الله كرم بودند و در بالاترين نقطه توسط سرتيپ ذوالقدر جانشين فرمانده كل سپاه كنترل مي‌شدند.

يك رهبر باندهاي سياه در اين دوره، كه سخنراني‌هاي منظم هر پنجشنبه‌اش، « لباس شخصي‌» ها را براي حمله به منحرفان و دشمنان «مقام معظم» تحريك مي‌كرد، حاج محمود بود.او امروز محمود احمدي‌نژاد رئيس جمهور ملايان است.
در دهه دو هزار انصار حزب الله بخش عمده جرياني را تشكيل مي‌داد كه قوه اجراييه، قوه مقننه و شهرداري‌ها را به قبضه خود درآورد.
شبكه‌هاي اطلاعاتي و جاسوسي
سپاه پاسداران كه در يكي از ساختمانهاي مركزي سازمان امنيت ديكتاتوري شاه تشكيل شد، در ايجاد ارگان اطلاعاتي و جاسوسي خود در همان هفته‌هاي اول درنگ نكرد. نخستين فرمانده واحد اطلاعات سپاه محسن رضايي بود كه بعداً به مدت شانزده سال فرمانده كل پاسداران شد.
فعاليتهاي اطلاعاتي پاسداران به سرعت عليه مجاهدين و مخالفان ديگر متمركز شد فعاليتي مبتني بر شكنجه زندانيان، شكار مخالفان در خيابانها توسط گشتي‌هاي خياباني، حمله‌هاي ضربتي به هر جا كه كمترين ظني به آن مي‌رفت. ...
كار اطلاعاتي آميخته با شكنجه و كشتار ، پاسداران را ورزيده كرد. وقتي كه در سال 1984 وزارت اطلاعات تشكيل شد، 90% كادرهايش را از ميان همين پاسداران خبره برگزيد.
با اين حال سپاه پاسداران كار اطلاعاتي ويژه خود را رها نكرد. در دهه 90 ارگاني به نام « حفاظت اطلاعات » سپاه پاسداران رشد كرد. اين تشكيلات در درون رژيم به تشكيلات موازي وزارت اطلاعات مشهور شد. مركز آن لويزان تهران قرار داشت و به سرعت به مغز هدايت كننده سركوب دانشجويان مخالف و جنبشهاي اعتراضي ديگر و برخي ترورها تبديل شد. حمله به خوابگاههاي دانشجويي كه جرقه قيام دانشجويان و مردم تهران و هفده شهر ديگر را زد توسط همين ارگان صورت گرفت.
شكنجه‌گاههاي مخفي سپاه پاسداران تحت كنترل اين قسمت قرار دارد. از جمله دو زندان معروف ٦٦ (عمومي) و ٥٩ (انفرادي) که در درون پادگان ولي عصر تهران قرار دارند.
قتل زهرا كاظمي خبرنگار ايراني ـ كانادايي در تابستان 2003 در زندان اوين تهران، توسط همين قسمت از سپاه پاسداران صورت گرفت.
سپاه پاسداران هم‌چنين شنود مكالمات تلفني كشور را تحت کنترل خود دارد.
مقابله با تلويزيونهاي ماهواره‌يي
روي آوردن مردم به برنامه‌هاي تلويزيوني ماهواره‌يي كه در نيمه دوم دهه 90 در ايران گسترش يافت، سپاه پاسداران را به فكر رويارويي با آن انداخت. در پانزده سال گذشته، انواع طرحها با هزينه‌هاي سنگين براي پخش پارازيت بر روي تلويزيونهاي ماهواره‌يي توسط سپاه پاسداران آزمايش شده است. اين فعاليتها به خصوص روي «سيماي آزادي» تلويزيون مقاومت متمركز است كه محبوبترين كانال تلويزيوني فارسي زبان در جامعه ايران است.
مديريت ارتباطات و الكترونيك سپاه پاسداران از مهمترين ارگانهاي پخش پارازيت است.
در حال حاضر شمار ايستگاه هاي ايجاد پارازيت در حدود 50 عدد هستند.سپاه پاسداران قصد دارد اين تعداد را تا سال 2009 به 300 ايستگاه برساند.
ادامه دارد.

۱۰ بهمن ۱۳۹۴

برجام وخامنه ای در ضعیف ترین موقعیت وقلع وقمع رقبا ی هم جنس وبکارگیری خائن،بریده مزدوران

برجام وخامنه ای در ضعیف ترین موقعیت وقلع وقمع رقبا ی هم جنس وبکارگیری خائن،بریده مزدوران

براستی برجام چیست وچرا بر تمامی داس وپیکر نظام متاثر از آن است
برجام یا جام زهر اتمی همان چیزی است که نزدیک به 30 سال آمال وآدزوی ولی فقیه ونظامش را برباد داد
برجام یا باطل السحر رویای خامنه ای در دست یایب به بمب اتم به معنای تضمین بقای رژیم ولایت فقیه
برجام یعنی محصول کس نخارد که خامنه ای را در مادام العمری ساختن ولایت فقیه ناکام کرد
برجام یعنی جام زهری که با رنج وخون یک مقاومتی مشروع وسراسری وبا تلاشی وقفه ناپذیر به حلقوم خامنه ای دیخته شر
برجام یعنی ییروزی مردم ومقاومت سراسری اش که اصلی ترین پروژه 35 ساله نظام ولایت فقیه وخامنه ای را بهم زد واو را به ضعیف ترین موقعیت ممکن ومتصور کشاند بطوری که ضمن عقب نشینی از تمامی مواضع فرصت طلبانه ومهاجم وتجاوز کارانه او را مجبور کرد که ضمن زیر پا کذاشتن همه خط قرمز های دسم شده چندین فقره غلط کردن گوژی را به آن بیفزاید
برجام افتخاری است ملی وتاریخی برای فرزندان رشید خلق که خالقان آن بودند
برجام برای مقاومت ایران یک سند افتخاری است که همه جهان وجامعه جهانی را مدیون آنها نموده است وبا نیان تضمین صلح وامنیت منطقه وجهان گردیدند
برجام یعنی کشیدن نیش ولایت فقیه  که میخواست آنرا با بمب اتم علیه منطقه وجامعه جهانی زهر آگین کند.
برجام جام زهری است مهلک نه تنها برای شخص خامنه ای بلکه برای تمامیت حاکمیت منحوش آخوندها
برجام جشن مردم وعزای ملاهاست
ایا با این توصیفات از برجام  میشود حال وروز حکومت ملا ها را خواند؟
آیا میشود خواند که چرا نظام چند پاره شده است
آیا میشود خواند که چرا جنگ هژمونی در راس نظام این میزان شعله ور شده است
آیا میشود خواند که چرا شقه وشکاف وقلع وقمع در درون باندهای نظام این میزان عمیق شده است
آیا قابل فهم است که چرا کسی برای خامنه ای تره خرد نمیکند وهنوز کلام از دهن خامنه ای خارج نشده چندین نفر جواب ولی فقیه را میدهند ومستقیم وغیر مستقیم در کاسه او میگذارند
آیا روشن است که چرا خامنه ای علیه رفسنجانی وباند او تیغ را از رو بسته است این رو بستن از ضعف است یا از قدرت؟
آیا کسی در چند سال گذشته جرات داشت حرفی علیه خامنه ای وجانشینی او بزند وچرا این روزها همه سران باند خامنه ای مانند ذرت در روغن داغ بالا وپائین مپرنددونگران جانشینی او هستند از چی میترسند کدام زهر اثر کرده کدام زهر پشم وییله عظما را ریخته است
آری برجام وباز هم برجام
پس بیهوده تلاش میکنند که با فیگورهای پیروزی بگیرند .
بیهوده تلاش میکنند که جنسهای جور وناجور را به صحنه بیاورند و وانمود کنند که برد برد بوده است
بیهوده تلاش میکنند که حتی بریده مزدورها را هم به کار بگیرند که برجام ورفع تحریم باز شدن را راه نفس نظام وانمود کنند .
بیهوده تلاش میکنند که نظام را برنده ومردم را بازنده جلوه دهند .
بیهوده تلاش میکنند که داداه ها را با گرفته ها لیست کنند وبا فریب کاری والبته با دروغ گوئی آنرا برد خود جلوه کنند .
قیمت بمب برای نظام میلیارها دلار هزینه مالی همراه داشت (البته فقر وفاقه برای مردم) اما وقتی افشایشان کردیم بی اعتباری بین المللی ارمغان رژیم شد،حالا نه پول دارند نه بمب ونه آبرو ونه تضمین بقا .
 به این میگویند چوب وپیاز وصد تومن اگر چه مستمرا میگویند سیاه دانه بود
سخنان آخر خامنه ای ،کافیست که ببینیم خامنه ای وتمامیت نظام در چه حضیض ضعف وذلتند
اگر چه خامنه ای مثل همیشه سعی کرد یکی به نعل ویک به میخ بزند وبا کمی گرد خاک های ضد آمریکائی وانمود کنند هنوز رمقی دارد اما بخوبی اثر جام زهرو باخت وشکست او را میشود دید
خامنه ای بخش دوم سخنانشان را به بیان نکات مهمی درباره‌ی برجام اختصاص دادند.
یعنی رفت که صورت خوررا با سیلی سرخ نگردارد
"ایشان با تشکر از زحمات رئیس‌جمهور، وزیر امور خارجه و دیگر اعضای تیم هسته‌ای افزودند: البته همه‌ی خواست‌های جمهوری اسلامی برآورده نشده است اما مسئولان در این قضیه انصافاً زحمت کشیدند که ان‌شاءالله خداوند اجر می‌دهد."
گردوخاک ها را ببینید خامنه‌ای با انتقاد از کسانی‌که همین حد از نتایج اجرای برجام را نیز ناشی از لطف آمریکا، وانمود می‌کنند افزودند: عده‌ای می‌خواهند در این فرصت، چهره‌ی منحوس استکبار را بزک کنند! که این حرکت، خیلی زشت و خطرناک است.
خامنه ای سعی کرد مثالی بزند اما به پرت وپلا گوئی افتاد
 "در تبیین بی‌منطق بودن این حرکت خاطرنشان کردند: اگر قلدرِ محله، خانه و اموال شما را به زور غصب کند و شما نهایتاً با تلاش و زحمت او را مجبور کنید از بخش‌هایی از خانه‌تان بیرون برود، آیا این، نتیجه‌ی لطف آن زورگو بوده یا ثمره‌ی قدرت و تلاش شما؟
اما ناگهان خامنه ای سوزشهای درونی ورویاهای برباد رفته اش را بزبان آورد که :
"دستاوردهای هسته‌ای، حاصل تلاش و نبوغ دانشمندان ایران، از جمله چهار شهید ارزشمند هسته‌ای و حمایت و ایستادگی ملت بوده و این واقعیات همراه با تلاش مسئولان، دشمن را وادار به برخی عقب‌نشینی‌ها کرده است، بنابراین کمال بی انصافی است که برخی، این نتایج را «لطف آمریکایی ها» تبلیغ کنند!"
او نتوانست نفرت مردم از سیاست ایران بر باد ده خودش را رفع ورجوع کند واینجوری آنرا بیان کرد
ایشان با استناد به حرف‌های «اخیراً آشکار آمریکایی‌ها» گفتند: هدف دشمن از تحریم‌ها، عصبانی کردن مردم و کشاندن آنها به خیابان‌ها بود اما ملت، صبوری و پایداری کرد و همراه با نظام و مسئولان از خود عزت و اقتدار نشان داد.
خامنه ای خیلی تلاش کرد خودش را سپا نگهدارد ولی نتوانست رویاهای برباد رفته اش را بیان نکند او:
البته معتقدم از این بهتر هم می‌شد کار را انجام داد اما به هر حال توانایی، فرصت و امکانات، همین نتایج را به همراه آورد که کار مهم و قابل توجهی هم هست.
خامنه‌ای با گرد وخاک ضد آمریکائی هم نتوانست رویای بمب خود را مخفی کند وبطوروارونه گفت
می‌توان سوگند یاد کرد که طرف‌های ما می‌دانستند ایران به‌دنبال بمب هسته‌ای نیست و آنها هدف‌های دیگری را دنبال می‌کردند.
دوباره گفت: همه از جمله مسئولان متوجه اهداف اصلی آمریکایی‌ها باشند، آنها می‌خواهند با زور و تبلیغات، کار خود را به پیش ببرند و باید در مقابلشان هوشیار بود و مقاومت کرد.
در پایان جوری سعی کرد زیراب روحانی را هم بزند که دنبال غرب وگشایش نباشید وحرف باطل خود را تکرار کرد
خامنه ای اقتصاد مقاومتی را راهبرد اصلی حل مشکلات اقتصادی برشمردند و با تأکید بر پیگیری جدی مسئولان برای اجرای برنامه‌های تنظیم‌شده‌ی دستگاه‌ها افزودند: دوختن چشم به دست دشمن، مشکلی را حل نمی‌کند، باید اقتصاد ایران را به‌گونه‌ای تقویت و مستحکم کنیم که در مقابل تکانه‌های خارجی بایستد و تأثیر نپذیرد.
به رفسنجانی وروحانی هم هشدار داد که زیاد دور برندارید که خارجی ها را دعوت میکنید
خامنه ای گفت: رفت‌وآمدهای کنونی هیأت‌های خارجی و بسته‌شدن قراردادها، نباید به هیچ وجه به صنعت و تولید و کشاورزی داخل لطمه بزند، مسئولان مراقب باشند.
به اینها میگویند مخمصه بن بست وشکست سیاستهای ایران برباد ده .

برای خامنه ای تا مقاومت ایران ومردم قهرمان ما هست راهی جز سرنگونی باقی نخواهند گذاشت با تحریم یا بی تحریم کار دست مردم ومقاومت سازمانیافته سراسری ومشروع آنهاست

برجام برجام(جام زهر) است نه رفع تحریم ونه هیچ امداد دیگری درد بیدرمان سرنگونی ولی فقیه را در مان نمیکند

برجام برجام(جام زهر) است نه رفع تحریم ونه هیچ امداد دیگری درد بیدرمان سرنگونی ولی فقیه را در مان نمیکند

خامنه ای چرا به روحانی در رابطه با رفع تحریم ها تبریک گفت حرف او چیست؟.    
اگر کسی نداند فکر میکند که یک جنگی بود برای رفع تحریم وحالا اینها توانستند بدون هیچ هزینه ای تحریم را بشکنند.
تحریم از زمانی شروع شد که معلوم شد خامنه ای با هزینه میلیاردها دلار مخفیانه به بمب نزدیک شده است.
حرف رژیم هم این بود که من دنبال بمب نیستم نیازی هم ندارم واز نظر ما هم بمب حرام است.
آن زمان البته مماشات شیفته ملا وعلیه مردم محروم ما از جمله حاج شیراک ومانند او هم چون بر خلاف مااعتقاد واعتماد قلبی وعملی به ولایت فقیه داشتند فدیب خوردند ویا وانمود کردند که بله عظما با این حرف دنبال بمب سازی نیست .
اما یکی فقط یکی که از روز اول با مردم عهد بسته بود که علیه ملا وفریبهایش علیه مردم وجهان بجنگد به عهرشان وفا وسیستم های بمب سازی ملا را افشا کردند
همین یکی که کسی جز مقاومت مردم ایران نبود عزمش را جزم تر کرد که طناب دار اتمی را بهر قیمتی بر گردن ولی فقیه تنگ تر کرده واگر بتوانند نهایتا صندلی را ار زیر پای عظما بکشند
اما خامنه ای هر روز مانند آن مرد قاچاقچی که در گمرک باروتهایش لو رفته بود باز حاشا میکرد ومیگفت این سیاه دانه است حتی وقتی سیستم های بمب سازی وغنی سازی اراک وفردو و...که افشا شد خامنه ای باز هم میگفت نگفتم سیاه دانه است،اما چون این پروژه مخفی برایش حیاتی وتضمین بقا بود سعی میکرد بهر قیمتی بتواند این موج رااز سر بگذراند.
ولی مقاومت ایران نگذاشت تا جامعه جهانی خطر بلقوه ای را که داشت به بالفعل تبدیل میشد را رئی سد خود حس کردند .
تحریم ها بیشتر شد احمدی نژاد هم به فرمان خامنه ای بی دنده وترمزسعی کرد خود را بهر قیمت وهر چه زودتر به بمب برساند ولی نشد، وکل پروژه ولی فقیه با احمدی نژاد به یک رسوائی وشکست  سیاسی اقتصادی واجتماعی برای خامنه ای تبدیل شد.
خوب به این فشارهای اقتصادی اجتماعی وسیاسی فشارهای بین المللی ومنطقه هم اضافه کنید ببینید چه راهی برای ولی فقیه باقی میماند.
خامنه ای ابتدا حاضر نبود پای گوچکترین بحث بر سر این پروژه بیاید وخط سرخ پشت خط سرخ برای دیگران ترسیم میکرد.
بعد اعتراف کرد که مذاکرات را از سر نیاز واجبار پذیرفته ودر جریان همه چیز بوده است وسعی کرد آن را طوری دست بگیرد وهدایت کند که به جیب روحانی ورفسنجانی که چشم به سرنگونی خامنه ای ونه سرنگونی نظام بسته اند نریزد.
اخبار درئنی ما حاکی از این است که در همان مزاکرات اولیه مزاکره کنندگان همه چیز را داده انداما در مقابل از کشورهای مذاکده کننده با ایران خواستند که 2چیز دا رعایت کنند وتعهد بدهند.
1-             به گذشته بمب سازی که تا چند وقت قبل خامنه ای با فتوا ومخفی کاری وگرد وخاک آنرا منکر شده بود وحالا رو شده است کاری نداشته باشند
2-             برای حفظ آبروی ولی فقیه در پیش مردم ایران که مطلقا آبروی نداشت وکشورهای منطقه وجهان کمی این مذاکرات را کش بدهند که همه نگویند رژیم چه زود  عظماتسلیم شد ویک پروژه 30 ساله را با میلیاردها دلاراز جیب مردم ایران را داد.خامنه ای اما از ابتدا تا انتها با یک بیان وموضع دوگانه وارد صحنه شد هم میگفت موافق مزاکره ام وهم میگفت مخالفم ولی با این حال ادامه بدهید یا بعضا میگفت من چشمم آب نمیخورد وکسی حق ندارد...اما مذاکره نباید قطع شود هم مذاکره کنندگان را تشویق میکرد وهم میگفت مواظب باشید که چنین وچنان نشود .
اما خبرهای مااز درون نظام حاکی است که کلمه به کلمه وموضوع به موضوع مذاکرات را خامنه ای اوکی کرده بود بارها خبردار شدیم که عراقچی هم با روحانی هم با رفسنجانی وهم با شخص خامنه ای تماس برقرار کرد.
سئوال این بود که خامنه ای چرا تبریک گفت ؟
جواب بسیار ساده است خامنه ای آن خامنه ای قبل نیست با این تبریک میخواست صورتش را با سیلی سرخ کند والا عظما که دنبال برجام نبود عظما در رویای بمب یا خمار بود یا شنگول ، این ما بودیم که با افشای پروژه بمب سازی خماری را از سرش پرانده واین بمب سازی  را طناب داری بر گردن خامنه ای کردیم .
حالا به نامه تهنیت حامنه ای به روحانی نگاهی از همین زاویه میاندازیم وبه سوزشهای عمیق عظما کف میزنیم تا علاوه برجام وبر شام آماده سازی نمائیم تا طناب های دیگر را بر گردن عظما بیندازیم .
نامه تهنیت خامنه ای به روحانی بعد از اجرای بدجام ورفع تحریم ها

جناب آقاي دكتر روحاني رياست محترم جمهوري با سلام و تحيت، خرسندي خود را از اينكه مقاومت ملت بزرگ ايران در برابر تحريم‌هاي ظالمانه و تلاش دانشمندان هسته‌ئي در پيشبرد اين صنعت مهم و كوشش خستگي ناپذير مذاكره‌كنندگان، سرانجام طرف‌هاي مقابل را كه برخي از آنان به دشمني با ملت ايران شده‌اند، وادار به عقب‌نشيني و رفع بخشي از آن تحريم‌هاي زورگويانه كرد، ابراز مي‌دارم و از جنابعالي و هيئت مذاكره و شخص وزیر و همه‌ي دست‌اندركاران تشكر مي‌كنم. عجالتاً نظر جنابعالي را معطوف مي‌دارم به اينكه: اولاً: مراقبت شود كه طرف مقابل تعهدات خود را به‌طور كامل انجام دهد. اظهارات برخي از سياستمداران امريكائي در اين دو سه روز كاملاً موجب بدگماني است. ثانياً: به همه‌ي مسئولان دولتي تذكر داده شود كه حلّ مشكلات اقتصادي كشور در گرو تلاش بي‌وقفه و خردمندانه در همه‌ي بخش‌ها در جهت اقتصاد مقاومتي است و رفع تحريم‌ها به تنهائي براي گشايش در اقتصاد كشور و معيشت مردم كافي نيست. ثالثاً: در تبليغات توجه شود كه در برابر آنچه در اين معامله به دست آمده، هزينه‌هاي سنگيني پرداخت شده است. نوشته‌ها و گفته‌هائي كه سعي مي‌كنند اين حقيقت را ناديده گرفته و خود را ممنون طرف غربي وانمود كنند با افكار عمومي ملت، صادقانه رفتار نمي‌كنند. رابعاً: همين اندازه دستاورد نيز در برابر جبهه‌ي استكبار و زورگو، بر اثر مقاومت و ايستادگي به دست آمده است. اين را بايد همه‌ي ما درسي بزرگ براي همه‌ي قضايا و حوادث در جمهوري اسلامي بدانيم. خامساً: بار ديگر تأكيد مي‌كنم كه از خدعه و نقض عهد دولت‌هاي مستكبر بويژه امريكا در اين مسأله و ديگر مسائل غفلت نشود. موفقيت جنابعالي و ديگر مسئولان كشور را از خداوند متعال مسألت مي‌كنم. سيّدعلي خامنه‌اي ۲۹ دی 

۴ بهمن ۱۳۹۴

خامنه ای وبلوفهای توخالی - ‌ادعاي داشتن 200هزار شبه نظامي در منطقه

خامنه ای وبلوفهای توخالی - ‌ادعاي داشتن 200هزار شبه نظامي در منطقه

Fatemeh Ramazani's photo.

پاسدار سرلشكر محمد علي جعفري، سركرده كل سپاه پاسداران در مراسم يكي از فرماندهان كشته شده رژيم در سوريه، گفت: «شكل گيري داعش و تكفيري‌ها و اين حوادثي كه در سالهاي اخير دارد اتفاق مي‌افتد اينها همه زمينه‌ساز ظهور (امام زمان) است. نتيجه مثبت آن آماده شدن نزديك به ۲۰۰هزار نيروي مسلح جوان در سوريه, عراق, افغانستان و پاكستان و يمن بوده است» (خبرگزاري سپاه پاسداران-فارس- 22 دي). 
اين ادعاهاي سرکرده سپاه به منظور سرپوش گذاشتن بر شکستهاي پياپي رژيم در سوريه و دلداري دادن به پاسداران روحيه باخته رژيم و در حالي است که پاسدار سرتيپها و پاسدار سرهنگهاي جنايتكار رژيم يكي پس از ديگري در جنگ با مردم و ارتش آزاد سوريه كشته و مجروح مي شوند يا به اسارت در مي آيند.
اينها همان شبه نظاميان جنايتكاري هستند كه از مقداديه و استان ديالي در عراق تا اقصي نقاط سوريه و لبنان و يمن و حتي در كشورهاي آفريقايي به جنگ افروزي و كشتار مردم بيگناه مشغولند و از نظر سياسي و اجتماعي داعش را تغذيه مي كنند و در بسياري از مواقع از نظر تاكتيكي و تكنيكي و لجستيكي نيز به آن امداد مي رسانند.
سركرده پاسداران به اين ترتيب از يكسو به جنگ افروزي رژيم آخوندي در منطقه و مداخلات عميق و گسترده پاسداران جنايتكاران در عراق و سوريه و يمن و ديگر كشورها اذعان مي كند و از سوي ديگر به زبان معكوس و با دجاليت به اين حقيقت اعتراف مي كند كه خلافت شوم ولايت فقيه در تهران تا چه اندازه در وجود داعش منفعت استراتژيك دارد و با آن هم جبهه است.
در حاليكه بيش از نيمي از مردم ايران زير خط فقر به سر مي برند و اقتصاد ايران در حال فروپاشي است، رژيم آخوندي بخش زيادي از سرمايه هاي مردم ايران را صرف جنگ افروزي در منطقه به ويژه هزينه تلاش مذبوحانه اش براي نجات بشار اسد مي كند.
به موازات اقدامهاي پاسداران براي نجات بشار اسد، روحاني نيز امكانات حكومتي را به خدمت جنگ با مردم سوريه در آورده است. 

 جنگي كه براي رژيم جنگ مرگ و زندگي است. 
رحماني فضلي، وزير كشور روحاني در سفر به دمشق در روز 22 دي ماه به اسد گفت: خامنه اي و روحاني «به رئيس جمهوري سوريه بسيار علاقمند هستند و همواره بر کمک و حمايتهاي همه جانبه به دولت و ملت سوريه تأکيد مي کنند» و «روحاني همواره از شخصيت شما تجليل و به خير و خوبي از شما ياد مي‌کند». ( خبرگزاري حكومتي ايسنا).
در روز 18 دي نيز نخست وزير بشار اسد در ديدار با حسن قاضي زاده وزير بهداشت رژيم آخوندي گفت: «روابط تاريخي و رو به رشد دو ملت ايران و سوريه که توسط خميني و حافظ اسد بنيان گذاشته شد در دوره رياست حسن روحاني و بشار اسد وارد فضاهاي گسترده تري شده است».
مقاومت ايران پيش از اين بارها اعلام كرده است، برچيدن بساط تروريسم و بنيادگرايي تحت نام اسلام تنها با سرنگوني رژيم آخوندي كه كانون اين پديده شوم است ميسر مي شود، همچنانكه نابودي داعش بدون سرنگوني بشار اسد در سوريه امكانپذير
نيست.

خامنه ای بازنده برجام - یک كفن و دفن پروژة اتمي رژيم بود كه البته با لبخند انجام شد.

نتيجه برجام چه شد؟
فاطمه رمضانی
بعد از گزارش مديركل آژانس؛ متعاقب آن بيانيه اي توسط ظريف و خانم موگريني در وين قرائت شد و همچنين جان كري وزيرامور خارجه آمريكا نكاتي گفت؛ حال سوال اين است كه پس از اين همه كشمكش در مذاكرات، آيا ماجراي برجام مهر پايان خورده است؟

 آيا اين ماجرا تمام شده است؟
پذيرش برجام از طرف رژيم آخوندي و اجراي شتابزده آن كه درواقع نقض خط قرمزها و دستورالعملهاي اعلام شده از طرف خامنه اي بود،بيش از هر چيز از وضعيت انفجاري جامعه ايران به ويژه در آستانه نمايش انتخابات مجلس ارتجاع و خبرگان آخوندي خبر مي دهد . 

همچنين نشان دهنده آثار فرساينده تحريمها و نگراني از اعمال تحريمهاي بيشتر از سوي كنگره آمريكا براي رژيم است .
 با اين توافق دفتر تاريخچة رژيم يك ورق اساسي خورد؛ در واقع اين كفن و دفن پروژة اتمي رژيم بود كه البته با لبخند انجام شد.
 به اين تحول بايد شكستهاي پي در پي رژيم در سوريه رانيز اضافه كرد كه بحران درونی رژيم را عميقتر كرده و بيخود نيست كه همزمان با اجراي برجام ،رژيم براي افزايش جو رعب و وحشت ،روند اعدامهاي جنايتكارانه را تشديد كرده و تنها در دو هفته اول سال ميلادي 53 زنداني را اعدام كرده است.
سئوال اين است كه آيا پذيرش برجام به معني پايان جنگ براي رژيم است ؟ پاسخ اين است كه جنگ هژموني در داخل رژيم و جنگ و جدال رژيم با جامعة بين المللي نه تنها پايان نيافته بلكه جنگهاي شديدتري در هر دو زمينه در چشم انداز است. بايد گفت كه يك مرحله تمام شد و يك مرحلة جديد شروع ميشود.واقعيت اين است كه آنچه واقع شد يك تحول استراتژيك است. همچنانكه روحاني در سخنراني خودش در مجلس ارتجاع، اين تحول را«يك حركت ملي» و «پيروزي بزرگ ملت ايران در پيچيده‌ترين پرونده سياسي تاريخ معاصر» توصيف كرد و متقابلا «روزنامة وطن امروز» وابسته به باند ولي فقيه نيز «توافق برجام را «زيرساخت نرم‌افزاری» برای تغيير نرم» نظام توصيف كرد. اما از نظر مقاومت ايران كه دست خطرناكترين ،ضدبشري ترين ديكتاتوري تاريخ معاصر را از بمب اتمي كوتاه كرده و زهر هسته يي را به كام ولي فقيه ارتجاع ريخته است ، تحول موجود اگر چه نسبت به آنچه كه مي بايد مي بود ناقص است و احتمالاً در مراحل بعدي تكميل ميشود، اما به هر حال يك عقب نشيني استراتژيك است كه بر رژيم آخوندي تحميل شده است ؛ چرا كه بر اثر آن، يكي از پايه هاي استراتژيك رژيم كه دستيابي به سلاح اتمي بود و آن را تضمين بقاي خودش ميدانست، فرو ريخت كه اين قطعاً پيامدهاي استراتژيك خودش را دارد و روند فروپاشي كل رژيم را تسريع ميكند.
سئوال ديگر اين است كه آيا آزاد شدن اين پول ها به معناي بهبود وضعيت اقتصادي جامعه ايران است ؟ البته كه نه، بايد توجه كرد ميزان پولي كه از سرمايه هاي بلوكه شدة ايران آزاد ميشود به گفتة عراقچي تنها 8% از كل تحريمهاست ؛ چرا كه اكثر پولها به وسيلة رژيم پيشخور شده است .همچنين كارشناسان خود نظام گفته اند كه از 150ميليارد پول بلوكه شده فقط 30ميليارد آن به حكومت ايران مي رسد و اين در حالي است كه چندين برابر اين مبلغ نيز بدهي دولت به بانك مركزي است يعني در يك كلام نه تنها «هيچ» پولي به ملت نمي رسد بلكه روحاني با ارائه بودجه 300 ميلياردي سال 95 به صراحت گفته است كه فقط 25درصد آن از فروش نفت تامين مي شود و بقيه را بايد به صورت ماليات و ... از حلقوم اين ملت بيرون ميكشد!
ضمن اين كه همين پول ها در اساس در خدمت سياستهاي سركوبگرانه و صدور بنيادگرايي و تروريسم و جنگ افروزي و بخصوص كشتار مردم سوريه قرار مي گيرد.

خامنه ای وبرجام : بعد از زهر اتمي؛ با ضعيف شدن ولي فقيه و كليت نظام، حالا نوبت باز پس گيري حق مردم است.

واي به وقتي كه نوبت به مردم برسه
از فاطمه رمضانی
باند رفسنجاني - روحاني بعد از برجام با درشت‌ترين تيترها نوشتند: 
Fatemeh Ramazani's photo.
«تحريم رفت ـ صبح بدون تحريم ـ خلاص شديم ـ تحريم خاک شد ـ فروپاشي تحريم و…» «يک روز خوب براي دنيا»، «سپيده دميد» و… تا توانستند در شيپور پيروزي دميدند.
باند خامنه اي يقه روحاني را گرفته مي گويد؛ آقا چرا حرافي مي كني؟ چرا از جواب به مسائل مشخص و مادي فرار مي كني؟ چرا نميگي بيكاري چي شد؟ ركود چي شد؟ مگر نه اين كه مي گفتي در صورت زهرخوران هسته يي و متوقف شدن سانتريفوژها همة مسائل حل ميشه پس چرا الان نه چرخ سانتريفوژها مي چرخه نه چرخ كارخونه ها… چرا همش چسبيدي به انتخابات و شوراي نگهبان و اين كه كي تأييد صلاحيت شد و كي نشد؟!
متقابلا روحاني هم باند ولي فقيه رو متهم مي كند؛ اينكه چرا به جاي پرداختن به مسائل مشخص و مادي مثل محيط زيست و بيكاري و. . . . ميزان الحراره گذاشتند كه تعهد كانديداها به اسلام و قانون اساسي! ...
حال سوال اين است كه حرف مشترك هر دوباند چيست؟ پشت حرفهايشان چيست؟
پاسخ
- منهاي جنگ دو باند كه بر سر حذف كانديداهاست، هردو باند، يك حرف مشترك مي زنند و به خرابي وضعيت زندگي مردم اعتراف مي كنند.
- اين اعترافها نشان مي دهد كه ‌آش آن قدر شور است كه ديگر غير قابل انكار است؛ لذا هر باند با آي دزد آي دزد مي خواهد؛ تقصير را به گردن ديگري بياندازد.
- بعد از داستان برجام، بعد از آن همه قول و قرارها، مردم مطالبات خود را از كل نظام دارند و اين طرف سوم يعني مردم است كه از يك سو به خامنه اي مي گويد؛ ميليارد ميليارد پول اين مملكت را براي حفظ نظام ولايت؛ خرج اتمي كردي و از سوي ديگر رو به روحاني مي گويد:
 مگر اين تو نبودي كه براي بعد از برجام و برداشته شدن تحريم‌ها آن همه وعده و وعيد دادي؛ حالا شكوفايي اقتصادي چه شد؟ الان منظورت از اينكه مي گويي: «امروز مشکل اصلي ما بيکاري است، مشکل ما رکود است، مشکل ما نبود رونق است، خيلي از مشکلات ساختاري اقتصادي… » داريم؛ چيست؟
- پس منهاي دعواي هر دو باند بر سر انتخابات؛ پاي يك طرف سومي در ميان است كه بعد از برجام؛ طلبكار واقعي حقوق از دست رفته ساليانش توسط عناصر اين نظام هست، اين همان مرز سرخي است كه هر دو باند خيلي خوب حواسشان به آن جمع است؛ به حرف آخوند خاتمي خطاب به روحاني دقت شود: «تو كه اين طوري حرف مي زني، وقتي نوبت به مردم برسه، درخت نظام رو از ريشه در ميآرن»... وقتي فضا زمينه ساز فتنه مي شه، اون وقت كي مي خواد فتنه رو ( قيام مردم) جمع بكند؟».
نتيجه
اين يك اصل شناخته شده است كه بحران دروني هر حاكميتي و جنگ در بالاي هر نظامي؛ محصول تضاد مردم با كليت آن حاكميت است. بنابراين، وراي هر حرافي تبليغاتي هر دو جناح؛ صورت مساله اصلي مطالبات وصول نشده ساليان مردم ايران است كه احساس مي كنند، بعد از زهر اتمي؛ با ضعيف شدن ولي فقيه و كليت نظام، حالا نوبت باز پس گيري آنهاست بخصوص كه با شدت و حدت گرفتن جنگ دو باند، كليت نظام دچار خون ريزي شديدي است و اين بر ضعف و درماندگي حكومت مي افزايد و اين چيزي نيست كه از چشم مردم ايران دور بماند

روحانی رودرروی خامنه‌ای؛ جنگ انتخابات بالا می‌گیر

روحانی رودرروی خامنه‌ای؛ جنگ انتخابات بالا می‌گیرد
از فاطمه رمضانی

Fatemeh Ramazani's photo.

خامنه‌ای: «قانون! مرّ قانون را رعایت کنید!… بنده گفتم باز هم می‌گویم حتی آن کسانی هم که نظام را قبول ندارند، بیایند در انتخابات شرکت کنند. اما نه این‌که آن کسی که نظام را قبول ندارد، بخواهند او را بفرستند مجلس» (سخنرانی در دیدار با استانداران و دست‌اندرکاران انتخابات ـ 30دی 94).
روحانی: «مرّ قانون! اما نه مرّ سلیقه!… یک جناحی هست در این کشور 7میلیون، 10میلیون جمعیت است. ما قانون اساسی را این جوری می‌خواهیم تفسیر بکنیم؟! قانون اساسی را این جوری می‌خواهیم اجرا بکنیم؟! اسمش خانه ملت است، نه خانه یک جناح!…
خب یک جناح اگر نیست، یک جناح اگر هست که خب همان است دیگر، انتخابات هفتم اسفند نمی‌خواهد، همانها تشریف ببرند مجلس دیگر!» (در همایش استانداران و فرمانداران ـ اول بهمن 94).
اینها قسمتهایی از حرفهای روز پنجشنبه روحانی در پاسخ جمله به جمله سخنان خامنه‌ای در روز چهارشنبه بود. می‌توان این تقابل جمله به جمله را تا چند برابر این از جمله در رابطه با برجام و توافق هسته‌یی برشمرد و نوشت. اما همین اندازه برای نشان‌دادن شدت رویارویی و تضاد در رأس نظام کافی است.
چکیده حرفهای خامنه‌ای تأیید اقدامات شورای نگهبان در رد صلاحیت گسترده باند مقابل بود؛ چکیده حرفهای روحانی هم رد و تخطئه آن. روحانی هم به شیوه رفسنجانی با استناد به یک جمله خامنه‌ای «مرّ قانون باید رعایت شود» همان را حربه‌یی علیه خود او کرد که: «مر قانون، نه مر سلیقه!» و سپس یادآوری و تصریح نمود که: «قانون اساسی ما می‌گوید دولت و وزارت کشور مجری انتخابات است… ناظر بر انتخابات شورای محترم نگهبان است».
در این جنگ، رفسنجانی هم جای خودش را داشت و نقش خودش را بازی کرد و مثل همیشه در قالب کلمات نرم، بار دیگر تیشه به ریشه ولی‌فقیه زد. اولاً در مورد انتخابات، همان حرف روحانی را زد: «مردم باید بتوانند نامزدهای مورد نظر خود را از بین سلایق و گرایش‌های مختلف آزادانه انتخاب کنند» (خبرگزاری سپاه پاسداران- اول بهمن 94).
ثانیاً، دوباره همان حدیث معروف پیامبر را تکرار کرد که به حضرت علی گفت اگر مردم تو را نخواستند، امر حکومت را به خودشان واگذار کن و کنار برو! روشن است که این حرف تا کجا به قلب خامنه‌ای فرو می‌رود و صدایش را هم نمی‌تواند بلند کند!
اکنون سؤال این است که این جنگ با این درجه از شدت و حدّت، به کجا می‌انجامد؟
در پاسخ باید در نظر داشت که اولاً خامنه‌ای به‌رغم تمام حمایتش از شورای نگهبان و آخوند جنتی، اما یک
شکاف هم باز گذاشت و گفت: «هر نهاد قانونی ممکن است اشتباه کند» نتیجه طبیعی این حرف آن است که
به قول معروف اشتباه قابل برگشت است.
روحانی هم در اظهارات خود در همایش استانداران گفت: «بهترین راه هنوز هم گفتگو و رایزنی و مذاکره و مشورت است و من، هم از وزیر کشور هم از وزیر اطلاعات خواستم که به‌طور کامل با شورای نگهبان همکاری کنند… و از طرف من، معاون اول هم رایزنی‌اش را با شورای محترم نگهبان شروع کرده».
«رحمانی‌فضلی» وزیر کشور روحانی نیز با بیان این‌که گرایش عمومی شورای نگهبان و آقای جنتی درباره رد صلاحیتها مثبت است، افزود: «آقای جنتی معتقد است باید این مسائل در یک فضای منطقی و با رایزنی مشترک حل شود و یک فضای اقناعی ایجاد شود تا همه اطمینان داشته باشند که حقشان ضایع نشده است».
به این ترتیب آشکار می‌شود که خامنه‌ای بین دو چیز می‌خواهد بندبازی کند. از یک طرف می‌خواهد قدرت و هژمونی خود را حفظ کند و این مرز سرخ اوست؛ اما از طرف دیگر حفظ هژمونی، شکاف درون رژیمش را باز می‌کند و این شکاف به قیام راه می‌برد و این مرز سرخ دیگر اوست. هر گونه اشتباهی به سقوط راه می‌برد
هراس از قیام، فصل‌مشترک هر دو باند متخاصم در این جنگ قدرت است. کمااین که رفسنجانی هم در سخنان خود به‌روشنی نسبت به آن هشدار می‌دهد: «توجه نکردن به خواست مردم، در درازمدت عواقب بدی به‌دنبال دارد» (خبرگزاری سپاه پاسداران- اول بهمن 94).

برگرفته از فیس بوک خانم فاطمه رمضانی

هيولاي سپاه پاسداران سپاه جهل وجنگ وجنایت وصدور تروریزم(2)



هيولاي سپاه پاسداران سپاه جهل وجنگ وجنایتوصدور تروریزم(2)

مطالب مرتبط

هيولاي سپاه پاسداران سپاه جهل وجنگ وجنایت وصدور تروریسم(1)

 

شقه در سپاه وبروز چند دستگي در نظام وبعضي ها ميگويند كار قاسم سليماني بوي توطئه ميدهد

جنگ‌افزارهای ایران در مرداب سوریه غرق می‌شود

فرمانده سابق سپاه تهران بزرگ: ۸۳۰ نفر در وقایع سال ۸۸ قطع نخاع شدند


خامنه اي وآثار جام زهر - ذلت وزبوني وشكست در عمق استراتژي مدااخلات منطقه اي وخيانت به مزدوران خود

خامنه ای (ایران)بانکدار تروریزم - دلایل حمایت ایران از تروریسم در جهان


Fri, 2007-11-30 17:58 - جمعه، 9 آذر، 1386 
بیشتر بخوانید

در فوريه 1979 ، فقط چند روز پس از آن كه مقامهاي سازمان امنيتي مخوف شاه(ساواك) ساختمان خود را در خيابان سلطنت آباد تهران با عجله رها كردند، عده‌ ديگري درست در يكي از همان ساختمانها هسته اوليه ارگاني براي حفاظت از نظام جديد تشكيل دادند. . چيزي كه چند هفته بعد به سپاه پاسداران ارتقا يافت كه در مقايسه، ساواك شاه انگشت كوچك آن به حساب نمي‌آيد.
رژيم جديد از آغاز با سركوب جامعه شروع كرد. لايحه تشكيل سپاه پاسداران دو هفته بعد در ماه مارس توسط نهادي به نام شوراي انقلاب چند نفره خميني تصويب شد. كه در آن زمان هم كار پارلمان را مي‌كرد و هم ارگان بالادست دولت بود. لايحه مزبور روشن مي‌سازد:«حفظ انضباط در شهرها و روستاها، جلوگيری از تحريک و توطئه، جلوگيری از خرابکاری در موسسات دولتی و ملی و مراکز عمومی و سفارتخانه ها، جلوگيری از رسوخ عناصرفرصت طلب و ضدانقلابی در داخل صفوف مردم، و اجرای احکام دادگاه های فوق العاده اسلامی»
وقتي كه در ارديبهشت 1358 خميني فرمان تشكيل سپاه پاسداران را امضا كرد، چند هفته از حملات اوباش وابسته به خميني به مردم ناراضي كردستان و خوزستان(استانهاي غربي و جنوبي ايران) مي‌گذشت. آنها در بازگشت از اين مناطق اولين واحدهاي سپاه پاسداران را تشكيل دادند.
تجربه‌ بعدي سركوب اقليت تركمنها در شمال كشور بود. بي‌رحمي فرمانده اين عمليات(محسن رضايي) او را مدت كمي بعد به فرماندهي كل سپاه پاسداران رساند.
سرانجام پيش از آن كه سال 58 به پايان برسد، سپاه پاسداران در قانون اساسي جديد ملايان باعنوان :« نگهبان انقلاب و دستاوردهاي آن»تثبيت شد.ارتش ملايان از برخي جهات شبيه نيروي
SS هيتلر است: هر دو نيروهاي مسلح ايدئولوژيك هستند، هر دو فقط از «رهبر» دستور مي‌گيرند و به او گزارش مي‌كنند و هر دو مجري اصلي سركوب و كشتار داخلي بوده‌اند.
واحدهاي سپاه پاسداران در دهه هشتاد در دو زمينه به سرعت رشد يافتند:
اول در مقابله با اپوزيسيون و بويژه مجاهدين خلق اپوزيسيون اصلي خميني. پاسداران در اداره بخش اعظم شكنجه‌گاهها، فعاليتهاي اطلاعاتي براي تعقيب مخالفان، راه انداختن گشتي‌هايي به نام «القارعه» براي شكار هواداران مجاهدين، توان سركوبگري خود افزايش دادند. سپاه پاسداران همچنين در سركوب مردم كردستان ايران و گروههاي كرد ايراني نقش بسيار مهمي ايفا كرد.
همزمان، در خلال جنگ هشت ساله با عراق،سپاه پاسداران از نظر توان نظامي خود را به يك ارتش شبيه كرد. در سال 1364 يگانهاي هوايي، دريايي و زميني سپاه تشكيل شد.
صدور تروريسم و بنيادگرايي تحت نام انقلاب و اسلام از همان روزهاي اول در دستور كار خميني و رژيمش قرار داشت و سپاه پاسداران نيز از همان اوايل اصلي ترين ارگاني بود كه اين ماموريت را بر عهده گرفت.
در سال 1361 به دستور خميني«مجلس اعلاي انقلاب اسلامي عراق» و سپس در سال 1363 بازوي نظامي آن سپاه بدر تشكيل شد.
مداخلات در لبنان از همان سالهاي اول شروع شد. خميني در ژوئن 1361 يك تيپ از پاسداران به فرماندهي حسين مصلح را با هدف برقراري «جمهوري اسلامي» در لبنان به اين كشور فرستاد.
انفجار مقر تفنگداران دريايي آمريكا, گروگانگيري پي‌درپي اتباع انگليسي، آمريكايي، فرانسوي و سوئيسي بود. ربودن
"ویلیام باكلی" رئيس سيا در بيروت و كشتن او در زير شكنجه در تهران، گوشه اي از پروژه‌هاي سپاه پاسداران در لبنان بود. فرمانده عمليات ربودن ويليام باكلي، فريدون وردي نژاد بعداً رياست خبرگزاري رسمي ملايان شد. متعاقبا سپاه پاسداران حزب الله لبنان را سازمان داد.
فعاليتهاي تروريستي سپاه پاسداران، در ارتقاي خود به تشكيل نيروي قدس در سال 1369 به مثابه يكي از 5نيروي سپاه پاسداران انجاميد. يكي از اولين كاركردهاي اين نيرو حضور در بحران بوسني بود.
در داخل ايران نيز رويارويي با قيامهاي شهري برعهده سپاه بود. قيامهايي از جمله در مشهد و شيراز و اراك و بوكان(1371)، در قزوين(1372) و در اسلام‌شهر(1374). به منظور سركوب هر چه بيشتر نيروي سركوبگر بسيج نيز تحت فرماندهي سپاه پاسداران قرار گرفت.
شايد خيلي ها مي دانستند كه سپاه پاسداران علاوه بر مواد منفجره و سلاح‌هاي سبك و خمپاره، دست‌اندركار توليد موشكهاي دورپرواز است . اما كسي نمي‌دانست كه ، مخفيانه در حال توليد بمب اتمي نيز هست و به روزي چشم دوخته است كه موشكهاي دوربرد را به كلاهك اتمي مسلح كند.
در تابستان 1381شوراي ملي مقاومت ايران سايتهاي اتمي سري پاسداران در نطنز و اراك را برملا كرد.
از سال 1382 فصل جديدي از فعاليت سپاه پاسداران با جنگ آمريكا در عراق آغاز شد. وقتي كه ايالات متحده نسبت به ملايان سياست استمالت در پيش گرفت، سپاه پاسداران دروازه‌هاي عراق را به روي خود باز ديد و به سرعت به اشغال مخفي اين كشور پرداخت.
از اين تاريخ ملايان و پاسداران‌شان خود را به اجراي وصيت خميني براي تصرف كشورهاي ديگر نزديك يافتند. نفوذ عميق در عراق، سكوي پرش سپاه پاسداران به لبنان و فلسطين شد. جنگ 33 روزه لبنان و دو نيمه كردن فلسطين حاصل تحريكات و طراحي‌هاي سپاه پاسداران در اين دوره است.
در دهه 1370 سپاه پاسداران در دو زمينه ديگر هم گسترش يافت. يكي در راديو تلوزيون، مطبوعات و وزارت فرهنگ و ارشاد. علي لاريجاني كه بعداً مذاكره كننده ارشد ملايان شد،از فرماندهان پاسداران بود كه وزارت ارشاد(سانسور مطبوعات و كتاب و سينما) را برعهده گرفت و بعدا مسئول راديو و تلويزيون دولتي رژيم شد. همزمان صدها تن از فرماندهان مياني پاسداران روانه راديو تلويزيون شدند.
پهنه ديگر اقتصاد ايران بود. سپاه پاسداران بودجه هنگفتي از دولت دريافت كرد. به وسيله آن طرحهاي بزرگ ساختماني نظير حفر تونل و سدسازي را به دست گرفت و درآمد آن را براي گسترش صنايع نظامي به كار انداخت.
تاريخچه سپاه پاسداران، تاريخچه بارز شدن ولايت فقيه است. هركدام از خصوصيتهاي اين پديده قرون وسطايي در يكي از نهادهاي آن محقق شده است.
ادامه دارد.